بتپرستی دراویش از گذشته تاکنون
مهمترین رکن درویشی و مراد پرستی، اطاعت مستمر و قبول بیقیدوشرط همه دستورات مراد توسط مرید بیچاره است. این فرمانبرداری جاهلانه تااندازهای دارای اهمیت است که تخلف از آن باعث نابود شدن زحمات درویش بیچاره شده و منبعد در مسیر مسلک فرقهای، رها و آواره خواهد شد.
روسای فرقه برای تفهیم بهتر این موضوع به مریدان بیچاره از عبارت "المرید بین یدی المراد، کالمیت بین یدی غسال" استفاده میکنند. معنی آن این است که درویش در محضر اقطاب و مشایخ مانند جنازهای در حضور شخص غسال است که او کاملاً بر همه اوضاعواحوال وی مسلط است و همهچیز درید اختیار مراد است.
این اطاعتپذیری کورکورانه بهقدری در اعمال و رفتار مریدان بیچاره فرقههای صوفیه رایج است که در احوالات برخی از دراویش آمده است هیچگاه در حضور استاد خودسر بلند نکرده تا روی او را تمام و کمال ببیند! روزی فرزند همین مرید بیچاره به پدرش میگوید که امروز شیخ را دیدم و به چشمانش نظر کردم که بهغایت سیاه بود. وی از این کار فرزندش بسیار ناراحت شده و میگوید: ای بیادب تو چگونه درروی شیخ نگاه کردی که من در همه عمرم نتوانستهام در پیش او سربلند کنم؛ من اگر شیخ را ببینم نمیشناسم، تو چطور او را از چشمانش میتوانی بشناسی.
کیفیت اطاعتپذیری مریدان از اقطاب و مشایخ فرقه، نشاندهنده تخصص عناصر فرقههای صوفیه در زمینه ذهن شویی و بردگی دراویش بیچاره بوده از گذشته رایج بوده و این شیوه تا کنون ادامه داشته و امروز مریدان فرقههای صوفیه، تا مرحله بتپرستی اقطاب و مشایخ فرقه شان پیش رفته اند.