ابلیس در نگاه اهل خرقه
🔸 در شریعت اسلام ناب محمدی ، در مورد اغواگری شیطان بسیار زیاد تأکید شده و آن را به عنوان مهم ترین و اصلی ترین دشمن انسان و مانعی در مقابل راه سعادت بشری مطرح می کند . اما فرقه های صوفیه با دفاع و پیروی از شیطان خود را به عنوان عارف معرفی کرده و پای خود را در کفش مومنان و اولیاء خدا گذاشته اند.
🔸 در این مجال برخی از گفته های سران صوفیه در مورد شیطان رابراساس منابع معتبرشان به اختصار بیان خواهیم کرد.
🔸 در کتاب تلبیس ابلیس ابن جوزی به نقل از سران صوفیه آمده است: کسی که ابلیس را موحّد نداند کافر است و در جای دیگر همان کتاب گفته صوفیان معتقدند: کسی که علم توحید را از شیطان نیاموزد زندقه و کافر است.
🔸 اوّلین شخصی که در تصوف، به دفاع از شیطان پرداخت، حلاج است . او دلیل سجده نکردن شیطان بر آدم را شدت توحید او معرفی نمود.
🔸 حلاج می¬گوید: صاحب من و استاد من، ابلیس و فرعون است. به آتش بترسانیدند ابلیس را، از دعوی خود بازنگشت. فرعون را به دریا غرق کردند و از دعوی باز نگشت. فرعون از روی کشفی که از خدا پیدا کرده بود، ادعای ربوبیت کرد.
🔸 بعدها کار به جایی رسید که ابولقاسم گورکانی از سران متصوفه، شیطان را «سید الموحدین» نامید.
🔸 ذوالنون مصری یکی از سران بزرگ صوفیه شیطان را یک موجود مخلص پروردگار مطرح کرده است
🔸 حسن بصری از موسسین اولیه فرقه صوفیه می گوید: اگر شیطان نورش را برای خلق خدا روشن کند همه مردم او را پرستش می کنند.
🔸 ابوالعباس قصاب از مشایخ صوفیه می گوید :
سنگ انداختن بر شیطان دور از جوان مردی است. زیرا شیطان مقامی بزرگ در قیامت دارد
🔸 امروزه دراویش، سران فرق تصوف را که اینگونه در مورد شیطان اظهار نظر های سخیف و شرک آمیزی را از خود به جا گذاشتند ، به عنوان مشایخ و عارفان حقیقی یاد می کنند که از نظر آنان هیچ کسی به شناخت ومعرفت آنها نرسیده است.
🔸 آیا نمی بینید که خداوند متعال در جای جای قرآن، شیطان را دشمنی آشکار بیان می کند؟
🔸 آیا نمی بینید که پیامبران و امامان معصومین تمام عمر خود را به مبارزه با شیطان و شیطانیان پرداخته اند و کشته همین راه شده اند؟
🔸 آیا نمی بینید خداوند در قرآن کریم می فرماید : لاتعبدوا الشیطان أنه لکم عدو مبین به راحتی دین اسلام را به بازی و سُخره گرفته اید؟
🔸 آیا می توان این مدافعین واقعی شیطان را، در زمره عارفان حقیقی دانست و بر چه اساس و معیاری اینها را به عنوان الگوی اخلاقی و رفتاری معرفی می کنید ؟
چرا به صورت قضایا حکم بر باطن انها می دهیم.صوفی یا در اصل سالک صافیدر گیر و دار انچه می گوییم و می اندیشیم نیست.
همیشه برام جالبه که چطور یک انسان که بارها خداوند او را مورد سر زنش قرار داده و نقطه ضعف هاش را به اون یاداوری کرده.به خودش جرات میده که بخاط اینقدر صریح اظهار نظر کنه اونم در وبسایتی که همه می تونن ببینن چطور اینقدر مطمعنید و یک درصد احتمال خطا قرار نمیدین؟
براستی چه کسی پیرو شیطان است؟چه کسی از خطوات کبر و غرور و تعصب و اون پیروی می کنه؟