جنگ و جدال های فرقهای متصوفه
🔸 باپیدایش فرقه های صوفیه از قرن دوم هجری ، افطاب و مشایخ متعددی در راس فرقه قرار گرفتند که هر کدام شان، براساس نظریات شخصی وابداعی خود، مسلک فرقه را پیش می بردند. با رواج باورهای صوفیه در ممالک اسلامی و تنوع باور های شخصی و قطبیت سلیقه ای روسای فرقه، زمینه های انشعاب و تفاوت های فرقه های صوفیه از یکدیگر ایجاد شد.
🔸 امروزه این اختلاف آراء و عقیده بین دراویش فرقههای صوفیه معمولاً بهگونهای است که بهشدّت با یکدیگر در تضاد هستند و هر کدام دیگری را نفی کرده و بلکه گاهی نسبت کفر به یکدیگر میدهند. روسای فرقه ، مریدان خود را حتی از آشنایی با سایر فرقه های صوفیه منع می کنند و بعضا آنان را مشرک می خوانند.
🔸 شیخ محمد مدنی معروف به ناشرالاسلام گنابادی در مقام نقد فرق تصوف مینویسد: بسیار عجیب است که معتقدان و مریدان هر فرقهای از فرقههای صوفیان، ادیان دیگر و حتی بتپرستی را پذیرفته و حساسیتی نسبت به آنها ندارند، اما به هیچ عنوان فرقه دیگری غیر از فرقه خود را قبول ندارند، یعنی اختلاف بین دو فرقه تصوف را بیش از اختلاف بین اسلام و کفر میدانند.
🔸 امروزه فرقه های صوفیه ، با گسترش اختلافات و تناقضات اساسی، روز به روز بر میزان انشعاب و جدایی شان افزدوه می شودو هرکدام از فرقه های صوفیه ، مریدان خود را در یک مسیر انحراف خاص خودش تربیت می کنند وبا جنگ و جدال های فرقه ای مریدان با یکدیگر ، در آینده شاهد نابودی آنان خواهیم بود.